مروری بر کتاب “چرا سکس مفرح است؟”

اثر جارد دایموند

Jared Diam
انتشارات ابری
7 min readMay 18, 2020

--

در این کتاب که متفاوت از سایر آثار جارد دایموند می باشد، او درباره تکامل سکس توضیح میدهد. اگر چه این مطلب کاملا یک بحث آکادمیک و علمی است ولی با این وجود ممکن است که خوش آیند همه نباشد. در نتیجه اگه حساس هستید لطفا از خوندن متن صرف نظر کنید.

جلد کتاب “چرا سکس مفرح است؟” اثر جارد دایموند

از میان ۴٣٠٠ گونه پستانداران اکثریت آنها، حدود ٩٠٪، مادر و پدر جداگانه زندگی می کنند و چیزی به نام خانواده وجود ندارد. حتی در میان حیوانات اجتماعی که به صورت گروهی زندگی میکنند، نظیر شیر و گرگ، حیوان نر تعلقی به فرزند ندارد و حتی آن را نمی‌شناسد. حیوان ماده مسئول بزرگ کردن فرزندان است و حیوان نر تنها مشارکتش اهدای اسپرم در امر تولید مثل است.

سکس بین حیوانات اجتماعی در خفا صورت نمی‌گیرد، اگر چه در موردی نظیر شامپانزه ممکن است دو حیوان برای سکس چند روزی از گروه جدا شوند ولی این مسئله استثناست و حتی همان حیوان ماده ممکن است در یک دوره قاعدگی با چند حیوان نر دیگر وارد رابطه شود.

در دنیای اکثر قریب به اتفاق حیوانات تنها هدف از سکس تولید مثل است اگر چه استثنائاتی نظیر دلفین و شامپانزه هم هستند که به قصد تفریح نیز انجام میدهند.

همچنین یائسگی نیز در دنیای حیوانات چندان مشاهده نشده. اما ویژگیهای معمول انسان:

یک)‌رابطه طولانی و باتعهد

دو) مشارکت هر دو جنس نر و ماده در بزرگ کردن فرزند

سه) همزیستی با دیگر خانواده ها

چهار) نامشخص بودن زمان تخمک گذاری زنان

پنج) یائسگی

همه این موارد نشان‌دهنده عجیب بودن انسان در مقایسه با حیوانات دنیای وحش است. شبیه ترین موجودات به انسان،بعضی پرنده ها و شامپانزه هستند. پرنده ها خانواده تشکیل می‌دهند و حیوان نر نیز در بزرگ کردن بچه مشارکت زیادی دارد، اما سکس تفریحی، تعهد و مشارکت با دیگر پرنده ها را ندارد.

اجداد ما ٧میلیون سال قبل از اجداد شامپانزه و ۴میلیون سال قبل از اجداد اورانگوتان جدا شدند. که در مقیاس تکاملی، چشم بر هم زدنی بیش نیست. از نظر آناتومیک علاوه بر راست قامت شدن و بزرگ شدن اندازه مغز، تغییر رفتار جنسی را نیز باید یک عامل مهم در جدا شدن گونه انسان از دیگر گونه میمون ها دید. تغییراتی که منجر به کشف آتش، زبان، هنر، … شد.

هنگامی که داروین نظریه تکامل خود را مطرح کرد بیشتر به تغییرات آناتومیک اشاره داشت. بعدها محققان نشان دادند که می‌تواند عامل محرک تغییرات فیزیولوژیک و بیوشیمیک نیز باشد. هسته اصلی تئوری داروین مسئله انتخاب طبیعی است که همچون یک موتور نامرئی گونه ها را به سمت تطبیق با محیط تغییر می‌دهد. رفتار اجتماعی حیوانات نیز از این قاعده مستثنا نیست. در نتیجه رفتار جنسی نیز باید سازگار با مسئله بقای نسل باشد ( آنچه که اهمیت دارد انتقال ژن به نسل بعدی است). برای مثال در گونه ای عنکبوت حیوان نر بعد از جفت گیری خوراک حیوان ماده می‌شود که می‌تواند منبع غذایی حیوان ماده را تامین و شانس نجات نسل بعدی را بیشتر کند.

عنکبوت ماده عنکبوت نر را بعد از جفت گیری بعنوان غذا می خورد. عنکبوت ماده عنکبوت سیاه پایینی و عنکبوت نر عنکبوت قهوه ای روشن کوچک بالا است. به اختلاف جثه دو گونه هم توجه کنید.

در طول میلیونها سال، آناتومی جنسی انسان کمی، فیزیولوژی آن تا حدودی و رفتار جنسی به میزان زیادی نسبت به گونه شامپانزه ها تغییر کرده. در واقع آناتومی، فیزیولوژی و غریزه ما برای امر زادوولد توسط انتخاب طبیعی در ژنهای ما برنامه ریزی شده که استراتژی باروری ما را می سازد.

تمایل به انتقال ژن عامل نزاع هایی می شود که نه تنها بین موجودات مختلف تعارض ایجاد می کند بلکه حتی بین گونه نر و ماده هم تعارض منافع ایجاد می کند. به عبارت دیگر رفتارهایی که به نفع انتقال ژن نر هست لزوما با انتقال ژن ماده منطبق نیست. این مسئله خود عامل بسیاری از رنج های انسانهاست. در دنیای حیوانات، این مساله بعد از به دنیا آمدن طفل خود را نشان میدهد. آیا طفل به تنهایی قادر به ادامه حیات هست و والدین می‌توانند فورا به ادامه نسل ادامه دهند؟ اگر نه آیا یک والد کافی است؟ کدام والد؟

دو عامل در استراتژی بعد از تولدطفل تعیین کننده هستند:

الف) میزان سرمایه گذاری (در انسان ٩ماه برای زن و چند دقیقه برای مرد)

ب) فرصت دوباره برای باروری (برای زن حدود ١سال برای مرد چند دقیقه!)

همین طور میلیونها اسپرم مرد در برابر تنها یک تخمک زن در هر دوره نشان دهنده تفاوت چشمگیر سرمایه گذاری است. با در نظر گرفتن این موارد، وظیفه اصلی نگهداری از فرزند نیز بر دوش مادر افتاد. در دنیای حیوانات نیز، نرها به این نتیجه رسیدند که بعد از آمیزش با ماده، فورا به دنبال ماده دیگر برای جفت گیری و بارور کردن آن باشند. اما در مورد انسان، در صورت حضور هر دو والد شانس بقای فرزند و انتقال ژن به میزان زیادی افزایش پیدا می‌کند، و انسان ها و همینطور بعضی پرنده ها به تشکیل خانواده روی آورند. در مورد پرندگان، مطالعات گسترده نشان داد زیرآبی رفتن بسیار اتفاق می افتد و گونه نر از هر فرصتی برای آمیزش حتی با جفت یک نر دیگر استفاده‌ می‌کند. آمار نشان داد که ٣٠٪ آمیزشها و ٢۵٪ جوجه ها نامشروع هستند.

شیر آبی نر آمریکای جنوبی در کنار پنج شیر آبی ماده. به تفاوت جثه جنس نر و ماده نگاه کنید. در این گونه جانوری حیوان نر معمولا حرم سرایی از حیوانات ماده برای خود تشکیل میدهد.

مطالعات و بررسی قبایل بدوی نشان داده چند همسری برای زنان منجر به افزایش تعداد فرزندان آنان نشده، اما چند همسری برای مردان شانس آنها را بسیار بالا برده. عامل دیگری که باعث می شد مردان علاقه ای به نگهداری از فرزند نداشته باشند، عدم اطمینان از این نکته است که آیا واقعا آنها پدر واقعی طفل هستند؟ چرا که باروری زن به گونه ای بود که راه مطمئنی برای تشخیص پدر وجود نداشت. از همین رو، باکره بودن دختر اهمیت زیادی داشت و عقوبت خیانت برای زنان سنگین تر بود. همینطور می توان پیش‌بینی کرد که چرا مرد به تنوع در سکس و خیانت کوتاه مدت علاقه دارد و خیانت زن بیشتر عاطفی است.

یکی دیگر از ویژگی‌های منحصر به فرد انسان مخفی بودن زمان تخمک‌گذاری زن است. در سایر گونه ها دوره تخمک گذاری حیوان ماده کاملا واضح و مشخص است. در بیشتر پستانداران در دوره تخمک گذاری آلت جنسی زنانه تغییر رنگ میدهد و بوی مخصوصی منتشر می کند که سیگنال قوی و واضحی به جنس نر است. در انسان هیچ کدام از این موارد اتفاق نمی افتد و یکی از نتایج آن هم سکس به قصد تفریح هست. حیوانات هم از آمیزش لذت می برند اما در زمان مناسب! زمانی که منجر به باروری ماده شود. در دنیای حیات وحش، آمیزش عمل پرخطر و انرژی بری است و این عمل باید بازدهی بالایی داشته باشد.

دلیل ابتدایی که برای سکس تفریحی انسان میتوان نام برد، محکم کردن رابطه والدین در مدت نگهداری از فرزند است، که البته اشکالات زیادی به آن وارد است. دلیل دیگر، شروع زندگی جمعی انسانها و همکاری اقتصادی با دیگر زوج‌هاست که باعث می‌شد والدین یک فرزند، امکان بیشتری برای زیرآبی رفتن و ترک خانواده داشته باشند. از دید انتخاب طبیعی زیرآبی رفتن چیز بدی نیست.

دلیل دیگری که برای مخفی بودن زمان تخمک‌گذاری زنان عنوان شده ترس از باردار شدن بود. باردار شدن یک عمل پرریسک و ترسناک برای زن بود چرا که مرگ مادر هنگام تولد فرزند در زمانهای دور، بسیار زیاد بود.

دو دلیل دیگر نیز ارایه شده که تقریبا متضاد هم هستند، نظریه ‘پدر در خانه’ که مرد با اقامت بیشتر در کنار زن از پدر بودن فرزندی که در رحم زن هست مطمئن شود. و نظریه ‘چند پدری’ که با مشخص نبودن زمان دقیق باروری، از بین چند پدر نامطمئن حداقل یکی کنار زن میماند.

نویسنده با ذکر مثال و توضیحات زیاد نهایتا نتیجه گرفت که عامل تخمک‌گذاری مخفی ابتدا عامل ‘چند پدری’ بود که باعث حمایت مردها از زن و همچنین زنده ماندن زن و فرزند میشد. در گونه ای از گورخرها اگر یک نر مطمئن شود که ماده از حیوان نر دیگری باردار است، با وارد کردن ضربه آنرا وادار به سقط میکند. اینجا ماده این توانایی را دارد که نشانه‌های تخمک‌گذاری را وانمود کند و با آمیزش با این حیوان نر از حمایتش برخوردار شود.

به تدریج و با یک جانشینی انسانها اولویت ها هم عوض شد، و برای پایه نهادن خانواده و اطمینان مرد از پدر فرزند بودنش تخمک گذاری مخفی توجیه دیگری یافت.

نویسنده در ادامه به مساله یائسگی پرداخت که چرا زن بعد از سنی مشخص قابلیت باروری خود را از دست می‌دهد. عامل اول وابستگی طولانی مدت فرزند به مراقبت بود، و با توجه به اینکه هر بارداری احتمال فوت مادر زیاد بود، در نتیجه فرزندان قبلی نیز تلف میشدند. این خطر با زیاد شدن سن مادر نیز زیاد میشد و همچنین در سنین بالا بارداری احتمال انواع نقص های ژنتیکی برای طفل را نیز افزایش میدهد. به همین دلیل انتخاب طبیعی یائسگی را برای زنها مقرر کرد چرا که باروری دیگر سود ژنتیکی چندانی نداشت. اما مردها تا آخر توانایی بارور کردن دارند چرا که حمل جنین، به دنیا آوردن آن، و نگهداری آن و خطرات ناشی از آن متوجه مردها نیست.

و اما اشاره پایانی کتاب این است که مزیت بزرگ انسان بر دیگران جانداران این است که می‌تواند انتخاب‌هایی کند که با منطق تکاملی سازگار نیست. خیلی از ما قتل، تجاوز و نسل کشی را محکوم می‌کنیم علی رغم اینکه برتری ژنتیکی در پی دارد و در دنیای حیوانات مرسوم است. انسان کارهای زیادی خلاف تکامل انجام میدهد نظیر نقاشی، شعر، تشکیل خانواده و محترم شمردن اصول اخلاقی.

این متن متعلق به یکی از کاربران توئیتر با اسم کاربری جارد دایموند است که متن اصلی رو در توئیتر این کاربر میتونید بخونید.

--

--