یادداشتهای من درباره کتاب «سرمایهگذاری به سبک داندو» از مونیش پابرای
کتابتازه ای که شروع کردم اینه: سرمایهگذاری به سبک داندو نوشته مونیش پابرای. او متولد هند و دانشآموخته مهندسی برق تو آمریکاست. او با حساب پسانداز بازنشستگیش و ۷۰ هزاردلار بدهی کارت اعتباری(!) شرکتی تاسیس کرد که دهسال بعد ۲۰ میلیون دلار فروخت
بعد از آشنایی با بافت و مانگر سرمایهگذاری به سبک اونها رو شروع کرد و به قول خودش میخواست بهترین مقلد دنیا باشه.امروز او اداره کننده مجموعه صندوقهای سرمایهگذاری داندو در هند و آمریکاست.
داندو کلمهای گجراتیه و به معنی کسب و کاره، کسب و کار پر سود ولی کم یا بیریسک.
کتاب با داستان پاتل ها شروع میشه که تازه حدود دهه ۱۹۷۰ به صورت پناهنده از اوگاندا(!) به آمریکا اومدن، در حالیکه ایدی امین، دیکتاتور اوگاندا با شعار “آفریقا برای آفریقاییان” تمام دار و ندار این خانواده کاسب رو که تو اوگاندا بزرگ شده بودن تصاحب کرد و بیرونشون کرد. دهه ۷۰ پاتلها با دست خالی به آمریکا اومدن. امروز هم کلن تعدادشون کمه،چیزی در حدود ۱/۱۵۰۰ ام جمعیت آمریکا. امروز اونها کنترل نیمی از متلهای آمریکا رو در اختیار خودشون دارن. این کتاب به همین سبک “داندو”ی پاتلها و کاربردهایش در دنیای سرمایهگذاری میپردازه.
خلاصهترین شکل این فلسفه سرمایهگذاری همچن چیزیه که تو پادکست این هفته و هفته پیش به عنوان شرطبندیهای نامتقارن/asymmetric betsگفتم:
شیر یا خطی که اگه شیر بیاد من “خیلی” میبرم، و اگه خط بیاد من “خیلی کم” میبازم.
همون چیزی که نمودش رو در معاملات آپشنی که سود انتظاری/expected profit بالا دارن(upside) و ضرر احتمالی بسیار پایین(downside) و یا نزدیک به صفر. همچن کاری که تالس در مورد رزرو تمام پرسهای روغنگیری شهر در سالی که احتمال پر محصول بودنش رو میداد کرد
پابرای با مثالهای مختلف چنین رویکردی رو نشون میده و خطوط کلی چنین شرطبندیی رو در مورد خریدن یک کسب و کار اینطور معرفی میکنه:
۱- کسب و کاریو بخر که موجوده و جا افتاده، نیاز به نوآوری نداره.
۲-ارزون بخر، ترجیحن در زمانی که اوضاع و احوال خوبی نداره و تو دردسر افتاده
۳- کسب و کار سادهای رو بخر
۴-کسب و کاریو بخر که کمتر بتونن باهاش رقابت کنن، به عبارت دیگه دورش خندق داشته باشه
۵- کم، شرط ببند، شرطهای با احتمال بالا ببند، و محکم ببند
فصل های بعدی راجع به کاربردهای متعدد از فرمول Kelly میپردازه که اتفاقن این هفته دربارهاش تو پادکست صحبت کردم.
فصل مربوط به ترجیح خرید سهام کسب و کارهایی که بیرحمانه به تقلید و کپی ایدههای دیگران و اجرای بهترشون میپردازن بسیار جالبه. به همین دلیله که پابرای میگه مایکروسافت(مقلد) کسب و کار بهتریه تا گوگل(نوآور). کتاب سال ۲۰۰۷ نوشته شده: مقایسه کنید
با اطمینان بالایی میشه گفت پرواز مایکروسافت در میانه راه و رد کردن گوگل(از نظر بازدهی سهام) بیشک مدیون مدیرعامل جدید مایکروسافت و تمرکز روی سرویس ابری و هوش مصنوعی بوده.
اشاره به این نکته که مکدانلد هر جا به عنوان “مقلد” از نوآوریهای آزمایش شده دیگران کپی برداری کرده موفق بوده و هر جا قصد داشته خودش نوآوری کنه خرابکاری کرده هم بسیار جالب توجه بود
فصل مربوط به “هنر فروختن” یا اینکه کی و چرا سهام رو بفروشیم با مثالی از کتاب مهابهارات توضیح داده میشه که بسیار جالبه و در اون خرید سهام به ورود به صفوف مارپیچ نفرات دشمن به قصد ضربه زدن به قلب اون تشبیه میشه و فروختن سهام به خروج از این صفوف چندلایه بعد از ضربه زدن
که اگه به درستی و به دلایل صحیح انجام نشه باعث میشه فروش اشتباه به اندازه خرید اشتباه مرگبار باشه. فروش صحیح بسیار سختتر از خرید صحیحه. در ادامه چارچوب فکری خودش رو برای فروش توضیح میده و افق دیدگاه خودش رو برای تصمیمگیری در مورد خروج و یا موندن در سهام ۳ ساله معرفی میکنه. این فصلیه که باید دوباره ریزبینانه تر بخونمش، خاصه اینکه چند خروج هرچند سودآور ولی زودهنگام داشتهام .
پابرای میگه استراتژی خروج از یک سهم چیزیه که باید پیش از خرید دربارهاش تصمیمگیری بشه. میگه فقط باید در صورتی وارد یک سهم بشین که جواب تمام این ۷ سوال، یک “بله” محکم باشه
بعد داستان سرمایهگذاری بسیار متلاطم خودش رو در USAP تعریف میکنه و دردناکی اینکه بعد از خریدن سهام به ظاهر ارزونش، سهام به شدت پایین میفته. داستان جالبیه که من با درد و شک خودم چندین بار “واقعن” حسش کردهام و نمیشه عذابش رو به کسی توصیه کرد. و این نتیجهگیری رو میکنه برای خروج
یک نکته جانبی جالب پورتفولیوی فعلیه. عملن از همه پوزیشناش و مخصوصن فیات کرایسلر که معروفترنشون بود بیرون اومده
مراجع
این خلاصه نکات اصلی کتاب در یوتوب
و این سخنرانی پابرای در گوگل