اجاره نشین
1 min readAug 8, 2016
سر تعظیم می آرد فرود
سرســختی ســـیمان
به بازوان نحیف علف
در نیمروز دم کرده ی بروکلین
مرغان دریایی
رج می زنند
خطوط برق و آهن را
در بندرگاه فرتوت و کســـاد
ابرها می شـــکوفند در افق
ســـپید و ســــخاوتمند و پاک
آســمان، نه
کشــــتزار پنبه است
به بار نشــــسته
بر فراز بار انداز
زمین ازآن علف هاست
آســــــمان از آن ابر
خط، از آن پرنده
و شــاعر، اجاره نشینی است
که ســـر هر برج
جیب هایش را
پی واژه و آه
می کاود