سینبه معنای بُتجای او اگر بودم شاید مینوشتم «مردهای زیادی بودند که دوستشان داشتم، اما فقط با یکیشان خوابیدم. آنهای دیگر شاید خیلی بهتر بودند. شاید خیلی…Mar 12, 2017Mar 12, 2017
سینشهر مستُ منم هُشیارشانسم گرفت و آخرین اتوبوس به ترافیک خورد و دیرتر از معمول به ایستگاه رسید. دویدم و پریدم توی اتوبوس و در با شتاب پشت سرم بسته شد. ساعت از…Feb 7, 2017Feb 7, 2017
سیننهنگبا بوی کاغذ بازیافتی بیدار شدم. بویی که ترکیب استرس و ناامیدی این روزها را کامل کرده. ترکیبی که تا چشم به هم میگذاری شروع میکند به تکان…Jan 27, 2017Jan 27, 2017
سینچشمهات واسه من آقاجوناز آن روز که آقاجون دیگر عینک لازم نداشت و دندانهای مصنوعیش توی دهانش جا نمیگرفت چهار بار مُرد! بار اول وقتی صدای یکنواخت نفسهاش قطع…Jan 10, 2017Jan 10, 2017
سینآلودگی هوا با احتمال سکتهی ناگهانیاز خودم: خبر را در آخرین خبر خواندم. «هاشمی رفسنجانی به بیمارستان رفت». گوشی را کنار گذاشتم، انگار که خبر شنیده باشم که فردا احتمال بارندگی…Jan 8, 2017Jan 8, 2017
سیندل خون، شاد و خندوناز آخر شروع میکنم. شربت آلبالو درست میکنم و بطری عرق کاسنی را برمیدارم. در بطری را باز میکنم، دستم در میرود و بطری چپه میشود توی…Jan 7, 2017Jan 7, 2017
سینتو زبان آزادی را بلدی؟روی تخته سنگی نشسته است و پشت سرش تا چشم کار میکند کوه است. از توی جیب لباس پارتیزانیاش کبریتی درمیآورد. اسلحهاش را کنار پایش میگذارد…Jan 6, 2017Jan 6, 2017
سینسیب برزخیلابد تو هم شنیدهای که زندگی مثل سیبی است که وقتی بالا میاندازی هزار دور میچرخد و فلان و بهمان؛ اما باید بدانی همهی زندگی این نیست…Jan 2, 2017Jan 2, 2017
سیناز آدم های روزمرههمیشه سر یکی از میزهای طبقهی پایین کتابخانه نشسته، یک کتاب لاتین گنده روی پاهاش گذاشته و قوز کرده روی کتاب؛ یا کیفی روی شانه انداخته و…Jan 1, 2017Jan 1, 2017