می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی
بک سهی (Baek Sehee) نویسنده و بلاگر است. او مدیر شبکههای اجتماعی یکی از نشریات کرهی جنوبی بوده و در کارش موفق محسوب میشده. به طور کلی زندگی خوبی دارد و دوستانش از معاشرت با او لذت میبرند. اما همهی اینها فقط جنبهی ظاهری هستند. سهی از نوعی افسردگی مداوم رنج میبرد که سالهاست آزارش میدهد. مسألهای که باعث شده زندگی دستخوش تغییر شود و فرصتهای زیادی را از دست بدهد. او در کتاب میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم (I Want to Die but I Want to Eat Tteokbokki) همین مسأله را دستمایه قرار داده و کوشیده در مورد آن صحبت کند. افسردگی و اضطراب و دیگر اختلالات روان همگی موضوعهایی تابو محسوب میشوند که معمولاً کسی در مورد آنها حرفی نمیزند. همین هم باعث شده بسیاری در مورد آن آگاهی نداشته باشند و ندانند چطور باید آن را درمان یا کنترل کنند. سهی اما این تفکر را رد میکند و خیلی ساده و صمیمانه دربارهی مشکلاتش میگوید. اینکه چطور شروع شد، چگونه او را تحت تأثیر قرار داد و از چه وقتی تصمیم گرفت که آن را حل کند!
پی دی اف کتاب میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم اسمش را چه بگذاریم؟ — افسردگی؟ او دائما احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بیپایان به خود میکند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان می کند. تلاشهای او طاقت طاقت فرسا هستند و او را از ایجاد روابط عمیق باز می دارند. این نمی تواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه میتواند به غذای خیابانی مورد علاقهاش، کیک برنجی تند و تیز تتئوکبوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟بک با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره 12 هفته ای، شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضری می کند که او را در چرخه ای از خود آزاری محبوس می کند.